۲۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۸
بنگلادش؛ انقلاب یا اصلاحات

آیا بنگلادش در وضعیت انقلابی قرار دارد؟ آیا تهدید اصلی از طرف  جبهه و جریان مخالف انقلاب است یا از ناحیه ی بی ثباتی، یا هر دو؟ آیا هم اکنون بنگلادش به یک رهبر انقلابی نیاز دارد یا یک دولتمرد اصلاح گر و سازنده؟ پاسخ این سئوالات تا حدودی پیچیده است. بنگلادش یک مرحله انقلابی و سازنده را پشت سر می گذارد.

انقلاب یا اصلاحات: بنگلادش در کدام وضعیت قرار دارد؟

آیا بنگلادش در وضعیت انقلابی قرار دارد؟ آیا تهدید اصلی از طرف  جبهه و جریان مخالف انقلاب است یا از ناحیه ی بی ثباتی، یا هر دو؟ آیا هم اکنون بنگلادش به یک رهبر انقلابی نیاز دارد یا یک دولتمرد اصلاح گر و سازنده؟

پاسخ این سئوالات تا حدودی پیچیده است. بنگلادش یک مرحله انقلابی و سازنده را پشت سر می گذارد. اولین وظیفه یک انقلاب این است که دولت قبلی را از بین ببرد و قدرت جدیدی را حاکم کند. انقلاب سیطره ایدئولوژی های قدیمی را می شکند و دوران ایده آل های جدید را به ارمغان می آورد. یک خیزش مردمی بی سابقه در بنگلادش رخ داد. اما رهبران این خیزش، که دولت موقت برای حمایت از آنها تأسیس شده است، نمی‌خواهند کشور را تجزیه کنند. آنها خواهان بازسازی و اصلاح دولت و کشور هستند. چرا که نه رهبری جنبش و نه دولت موقت خواهان نابودی ساختار دولت و کشور نیستند. آنها نمی خواهند هیچ ستونی از بنای دولت از جمله اقتصاد بازار، بوروکراسی، ارتش را نابود کنند. این یک انقلاب (به مفهوم مصطلح در ادبیات سیاسی) نیست. بلکه رهبران جنبش خواهان اصلاح دولت و پاکسازی نهادها و قوانین دولتی هستند. آنها می خواهند پیروزی قیام مردمی 5 اوت را تثبیت کنند. بنابراین دوره ماه جولای تا هفته اول ماه اوت، دوره تحولات انقلابی بود. در این برهه، دولت ناکارآمد شد و ساختار ادارات دولتی و پلیس درهم شکست. اکنون مرحله تحکیم یا سازماندهی مجدد ساختار دولت از سوی دولت موقت است. بنابراین وظیفه اصلی در این مرحله، ادغام دولت و نهاد مدنی است. این مرحله، یک انقلاب نیست، بلکه یک اصلاح است.

 با این حال، روشن است که سیستم قبلی و قدرت آن هنوز پایان نیافته است. دیدیم که حتی پس از استعفای شیخ حسینه، تعرضات و خشونت ها، سرقت ها، اختلاس های بانکی و رسوایی ها در دادگاه ها همچنان ادامه دارد. این بدان معناست که نیروهای مخالف انقلاب همچنان بصورت مستاصل در پی بازیابی قدرت خود هستند. گفته شد که اگر دولت عوامی لیگ سقوط کند، سیل خون انتقام در کشور جاری می شود و جنگ داخلی در می گیرد. اما این اتفاق نیفتاد. دانشجویان مسئولیت امنیت و مدیریت راه ها و جاده های عمومی را بر عهده گرفته اند. حتی در یک هفته و نیمی که از دوره بدون پلیس می گذرد، میزان جرم و جنایت به اندازه یک درصد دوره قبلی دولت و پلیس هم نبود. ترکیبی باورنکردنی از دولت موقت، ارتش و مردم به بازیابی اعتماد عمومی کمک کرده است. اما تروریست ها (عوامل دولت قبلی) هنوز انبارهای تسلیحاتی دارند. رهبران آنها کوه هایی از پول دارند و شبکه های ضد ملی آنها تا حدودی موجود است. پس می توان گفت که قدرت مخالفان انقلاب به طور کامل تمام نشده است. بخاطر همین، مقاومت انقلابی هم تمام نشده است.

در چنین شرائطی این مطالبه مطرح شده است که کشور نیازمند حکومت انقلابی است نه دولت موقت. اما آنها تفاوت بین کار دولتی و مقاومت اجتماعی را فراموش می کنند. اگر تحت فشار غارت و فساد و ابرقدرت ها نتوانیم به عنوان یک کشور صلح طلب و منظم شناخته شویم، به جمعیتی بی سلاح، بی نقشه و پراکنده تبدیل خواهیم شد. این دقیقا همان چیزی است که دشمنان مردم می خواهند. روح جنبش ضد تبعیض این بود که در هیچکدام از امور دولتی، در توزیع منابع و منافع، هیچ گونه سوگیری به نفع یک حزب سیاسی یا گروه خاصی وجود نداشته باشد. لذا هم اکنون می گویند که استقلال و حاکمیت دولت باید حفظ شود تا هیچ کشور دیگری نتواند علیه ما زور و تبعیض قائل شود. هدف ما ممکن است بازسازی دولت به عنوان ابزار اعمال قدرت باشد. یعنی دولت به صورت سیستماتیک امور اداری را انجام دهد و جنبش هم به صورت انقلابی پیش برود. در این صورت دولت موقت خواهد دید که کشور فرو نمی پاشد و هرج و مرج رخ نمی دهد. وظیفه این دولت، پاکسازی همه نهادها، پیشبرد کار اصلاحات دولتی و مبارزه برای بازسازی اقتصاد است. وظیفه رهبری انقلاب هم، پاسداری از بازسازی و ترمیم دولت خواهد بود تا فراتر از انتظارات مردم نباشد. در عین حال وظیفه این رهبری است که برای جلوگیری از توطئه و فعالیت مخالفان انقلاب، تجمعات را هم نگه دارد. بنابراین، داشتن یک دولتمرد در دولت و یک رهبری انقلابی در میدان در دوره انتقالی که در حال انجام است، مهم تلقی می شود.

 دولت و جنبش دو دست تحول این کشور هستند. پس کسانی که نمی خواهند جز کار انقلابی کاری بکنند، لجاجت می کنند و کسانی که فقط می خواهند دولت و سیاست قبلی را نجات دهند و نمی خواهند اصلاحات و پاکسازی  انجام دهند، فرصت طلب خواهند بود. این بنگلادش مطمئناً در باره دزدان و خائنین قضاوت خواهد کرد. اما مردم بی گناهی که از آن نیروهای شیطانی حمایت می کنند باید بخشیده شوند. مردم و تاریخ، شکست در پیگرد قانونی عاملان جنایت را نخواهند بخشید. اما انتقام جویی جمعی نیز خیری به همراه نخواهد داشت.

 فاروق واصف: نویسنده و ویراستار روزنامه شاماکل

منبع: (روزنامه شاماکل، سه شنبه، 13 آگوست 2024)

https://bitly.cx/iZdS

ملاحظه:

یکی از مباحث روز در محافل رسانه ای و تحلیلی در باره ماهیت تحولات اخیر بنگلادش که منجربه سقوط دولت چهار دوره ای خانم شیخ حسینه و فرار او از کشور شد، این است که آیا این تحولات انقلاب بود یا جنش اصلاحی؟

نگارنده مطلب بالا سعی می کند به این پرسش پاسخ دهد ولی قدری در پرده و ابهام سخن گفته و ماهیت تحولات اخیر را با  احتیاط تحلیل کرده است. البته تلاش می کند این نتیجه گیری را داشته باشد که این تحولات هم انقلاب بود و هم اصلاحات.

کد خبر 20707

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =